موفقیت در اصلاح (قرآن)اصلاح يعني سامان بخشيدن و پيراستن، نقطه مقابل افساد است که به معني نابساماني ايجاد کردن است؛ هرچند «اصلاح» گاهي ميان دو نفر ميباشد و گاهي در محيط خانواده و براي اصلاح نابسامانيهاي ميان زوجين به کار ميرود و گاهي نيز اصلاحات در نظام اجتماعي به کار ميرود، اما مراد از اصلاحات، اصلاح نظام اجتماعي است و در واقع، اصلاح اجتماعي است. در منطق قرآن، پیامبران مصلحان اجتماعي تلقي ميشوند. برای نمونه قرآن از زبان حضرت شعيب میفرمايد: جز اصلاح تا آخرين حد توانايي، هدفي ندارم. ۱ - عامل موفقيت در اصلاحاز ديدگاه حضرت شعیب (علیهالسلام) عامل موفقيت در اصلاح، توفیق الهى است: •• «وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ»؛ «و بهسوى «مدين» برادرشان شعیب را (فرستاديم)؛ گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش کنيد، که جز او، معبود ديگرى براى شما نيست! پيمانه و وزن را کم نکنيد (و دست به کمفروشى نزنيد)! من (هماکنون) شما را در نعمت مىبينم؛ (ولى) از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناکم!». ۱.۱ - تفسیر آیهدر آغاز میگوید: و به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم: (و الی مدین اخاهم شعیبا) ۱.۱.۱ - مراد از اخاهمکلمه اخاهم (برادرشان) همانگونه که سابقا هم اشاره کردیم به خاطر آن است که نهایت محبت پیامبران را به قوم خود بازگو کند، نه فقط به خاطر اینکه از افراد قبیله و طایفه آنها بود؛ بلکه علاوه بر آن خیرخواه و دلسوز آنها همچون یک برادر بود. ۱.۱.۲ - مراد از مدینمدین (بر وزن مریم) نام آبادی شعیب و قبیله اوست، این شهر در مشرق خلیج عقبه قرار داشته و مردم آن از فرزندان اسماعیل بودند، و با مصر و لبنان و فلسطین تجارت داشتهاند. امروز شهر مدین به نام معان نامیده میشود؛ ولی بعضی از جغرافیون نام مدین را بر مردمی اطلاق کردهاند که میان خلیج عقبه تا کوه سینا میزیستهاند. در تورات نیز نام مدیان آمده؛ اما به عنوان بعضی از قبائل (و البته اطلاق یک نام بر شهر و صاحبان شهر معمول است). ۱.۱.۳ - دعوت به توحیداین پیامبر این برادر دلسوز و مهربان همانگونه که شیوه همه پیامبران در آغاز دعوت بود، نخست آنها را به اساسیترین پایههای مذهب یعنی توحید دعوت کرد و گفت: ای قوم! خداوند یگانه یکتا را بپرستید که جز او معبودی برای شما نیست (قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره). چراکه دعوت به توحید دعوت به شکستن همه طاغوتها و همه سنتهای جاهلی است، و هرگونه اصلاح اجتماعی و اخلاقی بدون آن میسر نخواهد بود. ۱.۱.۴ - مراد از مکیال و میزانآنگاه به یکی از مفاسد اقتصادی که از روح شرک و بتپرستی سرچشمه میگیرد و در آن زمان در میان اهل مدین سخت رایج بود، اشاره کرده و گفت: به هنگام خرید و فروش پیمانه و وزن اشیا را کم نکنید (و لا تنقصوا المکیال و المیزان). مکیال و میزان به معنی پیمانه و ترازو است و کم کردن آنها به معنی کمفروشی و نپرداختن حقوق مردم است. رواج این دو کار در میان آنها نشانهای بود از نبودن نظم و حساب و میزان و سنجش در کارهایشان، و نمونهای بود از غارتگری و استثمار و ظلم و ستم در جامعه ثروتمند آنها. ۱.۱.۵ - ادلهاین پیامبر بزرگ پس از این دستور بلافاصله اشاره به دو علت برای آن میکند: نخست میگوید: قبول این اندرز سبب میشود که درهای خیرات به روی شما گشوده شود، پیشرفت امر تجارت، پایین آمدن سطح قیمتها، آرامش جامعه، خلاصه من خیرخواه شما هستم و مطمئنم که این اندرز نیز سرچشمه خیر و برکت برای جامعه شما خواهد بود. (انی اراکم بخیر). این احتمال نیز در تفسیر این جمله وجود دارد که شعیب میگوید: من شما را دارای نعمت فراوان و خیر کثیری میبینم بنابراین دلیلی ندارد که تن به پستی در دهید و حقوق مردم را ضایع کنید و به جای شکر نعمت کفران نمایید. دیگر اینکه، من از آن میترسم که اصرار بر شرک و کفران نعمت و کمفروشی، عذاب روز فراگیر، همه شما را فرو گیرد (و انی اخاف علیکم عذاب یوم محیط). ۱.۱.۶ - مراد از محیطمحیط در اینجا صفت برای یوم است؛ یعنی یک روز فراگیر و البته فراگیر بودن روز به معنی فراگیر بودن مجازات آن روز است، و این میتواند اشاره به عذاب آخرت و همچنین مجازاتهای فراگیر دنیا باشد. بنابراین هم شما نیاز به اینگونه کارها ندارید و هم عذاب خدا در کمین شماست؛ پس باید هرچه زودتر وضع خویش را اصلاح کنید. •• «قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ»؛ «گفت: «اى قوم! به من بگوييد، هرگاه من دليل آشکارى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آيا مىتوانم برخلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمىخواهم چيزى که شما را از آن باز مىدارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح - تا آنجا که توانايى دارم - نمىخواهم! و توفیق من، جز به خدا نيست! بر او توکل کردم؛ و به سوى او باز مىگردم!». ۱.۲ - بیان آیه۱.۲.۱ - هدف شعیب از بیان سخنانشعیب در پاسخ آنها که سخنانش را حمل بر سفاهت و دلیل بر بیخردی گرفته بودند گفت: ای قوم من! (ای گروهی که شما از منید و من هم از شما، و آنچه را برای خود دوست میدارم برای شما هم میخواهم) هر گاه خداوند دلیل روشن و وحی و نبوت به من داده باشد و علاوه بر این روزی پاکیزه و مال بقدر نیاز بمن ببخشد، آیا در این صورت، صحیح است که من مخالفت فرمان او کنم و یا نسبت به شما قصد و غرضی داشته باشم و خیرخواهتان نباشم؟! (قال یا قوم أ رأ یتم ان کنت علی بینة من ربی و رزقنی منه رزقا حسنا). شعیب با این جمله میخواهد بگوید من در این کار تنها انگیزه معنوی و انسانی و تربیتی دارم، من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید و همیشه انسان دشمن چیزی است که نمیداند. جالب توجه اینکه در این آیات تعبیر یا قوم (ای قوم من) تکرار شده است، به خاطر اینکه عواطف آنها را برای پذیرش حق بسیج کند و به آنها بفهماند که شما از من هستید و من هم از شما (خواه قوم در اینجا به معنی قبیله باشد و طایفه و فامیل، و خواه به معنی گروهی که او در میان آنها زندگی میکرد و جزء اجتماع آنها محسوب میشد). سپس این پیامبر بزرگ اضافه میکند (گمان مبرید که من میخواهم شما را از چیزی نهی کنم ولی خودم به سراغ آن بروم) (و ما ارید ان اخالفکم الی ما انها کم عنه). به شما بگویم کمفروشی نکنید و تقلب و غش در معامله روا مدارید، اما خودم با انجام این اعمال ثروتی بیندوزم و یا شما را از پرستش بتها منع کنم، اما خودم در برابر آنها سر تعظیم فرود آورم، نه هرگز چنین نیست. از این جمله چنین برمیآید که آنها شعیب را متهم میکردند که او قصد سودجویی برای شخص خودش دارد، و لذا صریحا این موضوع را نفی میکند. ۱.۲.۲ - اصلاح جامعهسرانجام به آنها میگوید: (من یک هدف بیشتر ندارم و آن اصلاح شما و جامعه شماست تا آنجا که در قدرت دارم) (ان ارید الا الاصلاح ما استطعت). این همان هدفی است که تمام پیامبران آن را تعقیب میکردند، اصلاح عقیده اصلاح اخلاق، اصلاح عمل و اصلاح روابط و نظامات اجتماعی. و برای رسیدن به این هدف (تنها از خدا توفیق میطلبم) (و ما توفیقی الا بالله). و به همین دلیل برای انجام رسالت خود، و رسیدن به این هدف بزرگ (تنها بر او تکیه میکنم و در همه چیز به او باز میگردم) (علیه توکلت و الیه انیب). برای حل مشکلات، با تکیه بر یاری او تلاش میکنم، و برای تحمل شداید این راه، به او باز میگردم. ۲ - پانویس۲.۱ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «موفقیت در اصلاح». |